خلخالی چند روز بعد از دستگیری هویدا به ملاقاتش تو زندان اوین میره ، وقتی از اوضاع و احوالاش سوال میکنه هویدا اعلام رضایت میکنه و میگه تنها مشکلش کوچک بودن سلولشه، خلخالی جواب میده که این سلولها رو خود شما برای انقلابیون ساختین که حالا نصیب خود شما شده ، هویدا بلافاصله جواب میده: میدونم ،گفتم که شما برای آینده خودتون بزرگتر بسازینش.

onsdag 30 november 2011
خلخالی وهویدا .
خلخالی چند روز بعد از دستگیری هویدا به ملاقاتش تو زندان اوین میره ، وقتی از اوضاع و احوالاش سوال میکنه هویدا اعلام رضایت میکنه و میگه تنها مشکلش کوچک بودن سلولشه، خلخالی جواب میده که این سلولها رو خود شما برای انقلابیون ساختین که حالا نصیب خود شما شده ، هویدا بلافاصله جواب میده: میدونم ،گفتم که شما برای آینده خودتون بزرگتر بسازینش.
پارازيت جنسي
حاجیه خانوم (لبخند زنان) - حاج آقا، امشب شب جمعه است ها !
حاج آقا (آه عمیقی میکشد)- آره میدونم ولی برنامه بی برنامه. برو بخواب !
حاجبه خانوم - ولی هفته گذشته هم همین رو گفتی! اصلا معلومه چه ات شده؟ نکند خدای نکرده زبانم لال پای یک زن دیگه ای در میونه؟
حاج آقا- زن! این حرفا چیه که میزنی؟ مگر خبر نداری دولت داره پارازیت ول میکنه توی هوای تهرون؟
حاجیه خانوم- واسه چی؟
حاج آقا- آخه دولت دلش نمیخواد مردم کانالهای ماهواره ای رو نگاه کنند و از راه راست منحرف بشن. بخاطر همینه که داره پارازیت ول میکنه توی هوا
حاجیه خانوم - خب. این چه ربطی داره به برنامه شب جمعه ما ؟
حاج آقا - میگن این پارازیتها باعث عقیم شدن مردها میشه! اون ها رو سست و بی حال میکنه! مال ما هم پارازیتی شده !
حاجیه خانوم (بغض میکند) - اوا خدا مرگم بده! این که نمیشه بخاطر بهشت رفتن یک عده شبهای جمعه ما بشود جهنم! ایشالله خدا ذلیل شون کنه که اینقدر به مردم ظلم میکنن. میگم حاج آقا! حالا نمیشه تشکیلاتت را استتار کنی یا زاویه آنرا یکخورده مثل دیش ماهواره تغییر بدی تا پارازیت کمتری به آن بخوره؟
Prenumerera på:
Inlägg (Atom)