måndag 19 december 2011

(سلام) آهنگ زیبای از فریدون


تقدیم به همه دوستان  و بچه‌های گٔل سایت آزادگی با امید این که همیشه خوش باشید.

onsdag 7 december 2011

سخنان مشاهیر جهان در باره مذهب



  
یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را نکشته است
در حالیکه روحانیون فلاسفه زیادی را کشته اند ....
" دنیس دیروت "
 
وقتی که مردم بیشتر آگاه می شوند،
کمتر به روحانی و بیشتر به معلم توجه می کنند.
" رابرت گرین اینگر سول "
 
دین بهترین وسیله
برای ساکت نگه داشتن عوام است.
" ناپلئون بناپارت "
 
مذهب تنها برای بردگی انسان ها خلق شده است.
" ناپلئون "
 
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند،
در دست شان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمین هایمان را داشتیم .
پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما را داشتند.
" جومو کیانتا "
 
روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبیعى دو جنس حساسیت دارد،
اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.
" سوزان ارتس "
 
قسمت هایى از انجیل را که من نمى فهمم ناراحتم نمى کنند،
قسمت هایى از آن را که مى فهمم معذبم مى کنند.
" مارک تواین "
 
به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای
تا به تو بگویم پس از مرگ کجا خواهی رفت.
" نیچه "
 
مذهب مردم را متقاعد كرده كه : مردی نامرئی در آسمانها زندگی می كند
كه تمام رفتارهای تو را زیر نظر دارد، لحظه به لحظه آن را.
و این مرد نامرئی لیستی دارد از تمام كارهایی كه تو نباید آنها را انجام دهی،
و اگر یكی از این كارها را انجام دهی،
او تو را به جایی می فرستد كه پر از آتش و دود و سوختن
و شكنجه شدن و ناراحتی است و باید تا ابد در آنجا زندگی كنی،
رنج بكشی، بسوزی و فریاد و ناله كنی
ولی او تو را دوست دارد ... !
" جورج كارلین "
 
یكی از بزرگترین تراژدی های بشریت این است كه
اخلاقیات بوسیله دین دزدیده شده است.
" آرتور سی كلارك "
 
مذهب, آه خلق ستمدیده است، قلب دنیای بی قلب و روح شرایط بی روح
مذهب افیون توده هاست .
" كارل ماركس "
 
آنجا كه علم پایان می یابد،
مذهب آغاز میگردد.
" بنجامین دیزرائیلی "
 
دین، افساری است که به گردن تان می اندازند،
تا خوب سواری دهید،
و هرگز پیاده نمی شوند،
باشد که رستگار شوید ...
" کائوچیو "
 
اولین روحانی جهان اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید.
" ولتر"

måndag 5 december 2011

من یک انسانم‏


شعری از غاده السمان
شاعری توانا از سوریه
اگر به خانه‌ی من آمدی
برایم مداد بیاور مداد سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
می‌خواهم ... بدوزمش به سق
... اینگونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!
پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شستشوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !
صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند
برایم بخر ... تا در غذا بریزم
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !
سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم .... و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم
من هنوز یک انسانم
من هر روز یک انسانم

بنواز پیرمرد،


بنواز پیرمرد،
که شاید آن آهن پشت سرت از شرم صدای ساز تو آب شود...

onsdag 30 november 2011

خلخالی وهویدا .





خلخالی چند روز بعد از دستگیری هویدا به ملاقاتش تو زندان اوین میره ، وقتی از اوضاع و احوالاش سوال میکنه هویدا  اعلام رضایت میکنه و میگه تنها مشکلش کوچک بودن سلولشه، خلخالی جواب میده که این سلولها رو خود شما برای انقلابیون ساختین که حالا نصیب خود شما شده ، هویدا بلافاصله جواب میده: میدونم ،گفتم که شما برای آینده خودتون بزرگتر بسازینش.

پارازيت جنسي


حاجیه خانوم (لبخند زنان) - حاج آقا، امشب شب جمعه است ها !
 
حاج آقا (آه عمیقی میکشد)- آره میدونم ولی برنامه بی برنامه. برو بخواب !
 
حاجبه خانوم - ولی هفته گذشته هم همین رو گفتی! اصلا معلومه چه ات شده؟ نکند خدای نکرده زبانم لال پای یک زن دیگه ای در میونه؟
 
حاج آقا- زن! این حرفا چیه که میزنی؟ مگر خبر نداری دولت داره پارازیت ول میکنه توی هوای تهرون؟
 
حاجیه خانوم- واسه چی؟
 
حاج آقا- آخه دولت دلش نمیخواد مردم کانالهای ماهواره ای رو نگاه کنند و از راه راست منحرف بشن. بخاطر همینه که داره پارازیت ول میکنه توی هوا
 
حاجیه خانوم - خب. این چه ربطی داره به برنامه شب جمعه ما ؟
 
حاج آقا - میگن این پارازیتها باعث عقیم شدن مردها میشه! اون ها رو سست و بی حال میکنه! مال ما هم پارازیتی شده !
 
حاجیه خانوم (بغض میکند) - اوا خدا مرگم بده! این که نمیشه بخاطر بهشت رفتن یک عده شبهای جمعه ما بشود جهنم! ایشالله خدا ذلیل شون کنه که اینقدر به مردم ظلم میکنن. میگم حاج آقا! حالا نمیشه تشکیلاتت را استتار کنی یا زاویه آنرا یکخورده مثل دیش ماهواره تغییر بدی تا پارازیت کمتری به آن بخوره؟
 
حاج آقا - میخواهی ما را بیندازی توی دردسر؟ فردا ممکن است بیایند ما را بخاطر همین که سرش را یکخورده کج کرده ایم بگیریند و بیاندازند توی هلفدونی بجرم مبارزه نرم علیه نظام! ولش کن بگذار در جهت حفظ نظام باشد

fredag 14 oktober 2011

آیا فریادرسی وجود دارد؟

                                                       تصویر از ارشیو است
 نامه‌ای به قلم همسر یک جانباز درددل‌های وی را منتشر کرده است.
در بخشی از این نامه تاکید شده است: ۲۰ سال صادقانه با یک جانباز ۷۰ درصد زندگی کردم و خدا می‌داند که در این مدت چه رنج‌ها و مشقت‌هایی را متحمل شدم. اما او چون دچار بیماری اعصاب و روان است دیگر من و فرزندانش را نمی‌پذیرد و ما اکنون حدود ۵۰ روز است که در به‌در خیابان‌ها هستیم.
در بخش دیگری از این نامه آمده است: دست‌هایم از شدت کار مجروح شده و سرپناهی ندارم تا خود و فرزندانم در آن زندگی کنیم. بیمار و ناتوان شده‌ام و فرزندانم از تحصیل باز مانده‌اند. یکی از فرزندانم ازدواج کرده، لکن قادر نیستم او را به خانه بخت بفرستیم. آیا فریادرسی وجود دارد؟ آیا بنیاد جانبازان و ایثارگران و سایر نهادها و ارگان‌ها و افراد خیر برای رضای خدا مرا یاری خواهند داد؟
روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه نوشته که مشخصات و شماره تماس نویسنده این مطلب در دفتر روابط عمومی این روزنامه محفوظ است.


onsdag 7 september 2011

میرحسین موسوی در دیدار با فرزندان: به توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت



میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به تحولات جاری کشور گفت: آینده روشن است. نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو گفته است: به توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت. مهندس موسوی همچنین با شرح برخی از محدودیتها اظهار کرد از آنجایی که فشارها و محدودیتها به دلیل آرمان و سخن حقیست که هر دو به آن اعتقاد دارند، شکرگزارند و راضی به رضای خدا….
«میرحسین موسوی» و «زهرا رهنورد» پس از گذشت ۷ ماه حبس برای نخستین بار با حضور در خانه یکی از دختران، همزمان با سه فرزندشان دیدار کردند.
به گزارش «کلمه»، این دو همراه مردم، در روزهای گذشته با حضور تعدادی از ماموران امنیتی زن و مرد، در خانه یکی از فرزندان حضور یافتند. این ملاقات ناگهانی و بی سابقه نخستین ملاقات زهرا رهنورد و میرحسین موسوی در خارج از محدوده حبس، بعد از ۷ ماه و با حضور جمعیٍ هر سه دخترانشان بوده است.
آینده روشن است…
میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به تحولات جاری کشور گفت: آینده روشن است. نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو گفته است: به توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت.
مهندس موسوی همچنین با شرح برخی از محدودیتها اظهار کرد از آنجایی که فشارها و محدودیتها به دلیل آرمان و سخن حقیست که هر دو به آن اعتقاد دارند، شکرگزارند و راضی به رضای خدا.
گفته شده است که بخشی از فشارهای نیروهای امنیتی در طول مدت حبس، ایجاد نگرانی برای موسوی و رهنورد، در مورد وضعیت سلامت، زندگی و امنیت دخترانشان در زمانهای طولانی بی خبری از آنها بوده است.
حضور یک مقام قضایی و برخورد قاطع موسوی
حضور یک مسوول بلند پایه قضایی در این دیدارخانوادگی که تنها دیدار موسوی و رهنورد با دختران در خارج از محدوده ی پاستور بود از نکات قابل تامل بود که البته این مساله با اعتراض شدید میرحسین موسوی روبرو شد که این شخص چرا و با دستور چه کسی در خانه فرزندش حضور یافته است.
قطع دسترسی ها و  خروج بسیاری از آثار هنری شخصی از منزل
دراین دیدار میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد تاکید کردند که کلیه ارتباطات آنها و نیز دسترسی به روزنامه، رادیو و حتی بعضا لوازم نوشتاری قطع شده است. موسوی و رهنورد تاکید داشتند که این اقدامات تنها برای پاک کردن ذهن آنهاست در حالی که محال است با این گونه کارها ذهن ایشان نسبت به حقایق پاک شود. همچنین آقای موسوی و خانم رهنورد گفتند: تعداد زیادی از آثار هنریشان و نقاشی های ایشان و خانم رهنورد در روزهای ابتدایی حصر و در بازرسی ها از خانه توسط ماموران خارج شده و در جای نامعلومی نگهداری می شود.
وضعیت جسمی خوب، روحیه عالی
طبق اطلاعات رسیده، در این دیدار و در پرس و جوی دختران از شرایط جسمی پدر و مادرشان، حال خانم رهنورد و آقای موسوی کاملا خوب بوده و در شرایط مساعد جسمی و روحیه بسیار عالی قرار داشتند. میرحسین پس از با خبر شدن از دروغپردازی‌ های برخی سایت‌های حکومتی در مورد سلامتی اش ضمن اظهار تعجب، هرگونه بیماری خود و خانم رهنورد را به صورت جدی تکذیب کرد.

افرایش فشار ها پس از این دیدار و قطع دوباره ارتباط تلفنی
بر اساس آخرین خبر دریافتی از منابع موثق کلمه، پس از این دیدار، میرحسین و رهنورد در خارج از محدوده ی پاستور و سخنان صریح میرحسین خطاب به مسوول قضایی، فشارها بر مهندس موسوی و دکتر رهنورد افزایش یافته و مجددا کلیه ارتباطات محدود تلفنی ایشان با خانواده و دختران نیز به صورت کامل قطع شده است.
سخنان میرحسین در این دیدار دومین اظهار نظر موسوی در سال ۹۰ است که به رسانه ها  راه پیدا می کند. وی فروردین امسال زمانیکه با حضور در منزل پدری با پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی وداع می کرد همگان را خطاب قرار داده بود که: «صبر…صبر…صبر…».
http://www.kaleme.com/1390/06/16/klm-72180/

söndag 12 juni 2011

گزارش تصویری از مادران‌ فراموش‌ شده کهریزک


در این روزها که حوادث تلخ و کمتر شیرین یکی پس دیگری ما را غرق در خود کرده و دیگر حتی مجالی برای فکر کردن نیست.  دو گروه هست که بشترین صدمه را از این فراموشی میخورند ، بچّه‌ها و سالمندان . این هر دو گروه حتی توان و دانش این را ندارند که به دنبال مطالبات انسانی‌ خود باشند. بر ماست این مهم تا با فراخور اوضاع مالی و اجتماعی که در حال حاضر داریم نگاهی‌ هرچندن کوچک به این عزیزان داشته باشیم. در بیشتر موارد  این سالخوردگان که روزگاری نچندان دور، پدر، مادر، معلم، همسایه، آشنا، فامیل ،.....ما بوده‌اند چشم براه تو هستند که بیای و برای لحظه‌ای هم که شده آنها را از تنهایی نجات دهید.

مــــــــادر بـــــــی تـــــــو تنها و غـــــــریبـــــــم اتـــــــاق خـــــــانه ام بـــــی تو چه ســـــــرده مــــــــادر مــــــــادر خوب و قشنگم بـــــــدون تـــــــو دل من پـــــــر درده........
آسایشگاه کهریزک، محل نگهداری از سالمندان و معلولان نیازمند کمک شهروندان و مسئولان کشور است.

به گزارش 3 نسل، آسایشگاه سالمندان کهریزک، یکی از نهادهای درمانی بزرگ در ایران که در جنوب تهران و در نزدیکی روستای کهریزک بنا شده است به صورت غیرانتفاعی اداره شده و نیازمند کمک و توجه مردم و مسئولان است.

این آسایشگاه در سال ۱۳۵۱ به همت دکتر محمد رضا حکیم زاده، که در آن زمان مدیر بیمارستان فیروزآبادی شهر ری بود، فعالیت خود را آغاز کرد.
 
این محل که در ابتدا از فضایی کوچک و محدود استفاده می‌کرد، با کمک افراد خیر و به خصوص بانوان نیکوکاری که بنا به گفته تمام دست اندرکاران این آسایشگاه و مددجویان آن، از ارکان اساسی آسایشگاه کهریزک هستند، امروز در فضایی به وسعت ۴۲۰ هزار متر مربع با ۱۶۰ هزار متر زیر بنا، با بخش‌های بهداشتی، درمانی، توانبخشی، آموزشی و امور فرهنگی و ورزشی در خدمت مددجویان است. 

عکس های زیر از ایرنا و آژانس عکس ایران نگاهی به داخل این آسایشگاه و مادران چشم انتظار آن انداخته است.